بگذارید بعضی از احوالات شما را موقع شروع به نوشتن حدس بزنیم.
صفحۀ سفید و آرام را روبروی خود میبینید. بدن شما شروع به ناآرامی میکند.
احساس میکنید سردرد دارید. خسته نیستید اما نمیتوانید کار زیادی انجام دهید.
ناگهان به یاد کارهایی میافتید که قرار بوده انجام دهید و مدتهاست پشت گوش انداختهاید.
حالا به جای صفحۀ سفیدی که روبرویتان قرارگرفته است، تصویر لباسهای اتو نشده، تماسهای گرفته نشده، ظرفهای شسته نشده و ایمیلهای جواب داده نشده میآید.
میدانید که باید بر این احساسات غلبه کنید. پس عزم خود را جزم میکنید و محکمتر روی صندلی مینشینید. بنای نوشتن میگذارید اما چه میشود؟
حتی یک کلمه هم نمیتوانید بنویسید. اوضاع وحشتناک است.
شاید در این مواقع به چیز متفاوتتری نیاز داشته باشید.
شما به مقداری سرگرمی نیاز دارید. نیاز ندارید بیشتر استراحت کنید یا به پیادهروی بروید یا قدری بیشتر بخوابید.
شما نیاز دارید از بخش سرگرمکننده و شادیآور درونتان دعوت کنید تا بیرون بیاید و نقش خود را بازی کند.
هنک دیوسترمات چند راه جذاب را پیشنهاد میکند. با الهام از پیشنهادات او و تلفیق این راهها با موارد عملی تلاش میکنیم چند راهکار را ارائه کنیم که در این مواقع اضطراری برایتان مفید باشد:
-
تکنیک اول: با دوست شگفتانگیزی صحبت کنید
شما برای مخاطبان خاصی که دارید یا میخواهید در آینده داشته باشید مینویسید؛ اما بهتر است چنددقیقهای دست از سر آنها بردارید. همیشه لازم نیست به این فکر کنید که مخاطبان شما دوست دارند چه چیزی بشنوند، از چه چیزهایی خوشحال یا ناراحت میشوند. خیلی وقتها میتوانید فقط و فقط برای خودتان بنویسید. یا میتوانید به جای اینکه مخاطبان را مدام در ذهن خود بالا و پایین کنید، به دوستی فکر کنید که نوشتههایتان را دوست دارد و اغلب اوقات باعث سرگرمی و خوشحالی شما میشود. چنددقیقهای وقت بگذارید و با او صحبت کنید. اگر هم حوصلۀ حرف زدن حضوری ندارید، کار دیگری انجام دهید. عکسی از او را روی دسکتاپ یا بالای میز کارتان نصب کنید و با نگاه کردن و حرف زدن با این عکس، منبع الهام را روشن کنید و سریع به کار بیندازید.
تکنیک دوم: از حال بدتان بنویسید
درستنویسی و زیبانویسی را در مواقع بحرانی که جوهر خلاقیتتان خشکشده است، کنار بگذارید و از چیزهایی بنویسید که افکارتان را به خودش مشغول کرده است. خود را ملزم نکنید که در چارچوبی خاص و از پیش تعریفشده بنویسید تا بتوانید تعریف و تمجید بقیه را به خود جذب کنید. اتفاقاً خیلی از نوشتههای احساسی، میتواند طرفداران بیشتر و پروپاقرص تری را به سمت شما جذب کند. وقتی دچار بحرانی هستید این احتمال وجود دارد که چنین شرایطی را دیگران هم تجربه کرده باشند. پس حال شما را خوب میفهمند و با نوشتههای شما ارتباط قویتری برقرار خواهند کرد. وقتی احساسات شدیدی دارید، کلمات کوبندهتر و مفیدتری را ناخودآگاه عنوان میکنید. بار احساسی این کلمات سنگین است و خوب در ذهن خواننده رسوب میکند.
تکنیک سوم: از ابزار متفاوتی برای نوشتن استفاده کنید
ممکن است عادت داشته باشید همیشه با قلم و کاغذ بنویسید. شاید هم دوست دارید فایل وردی باز کنید و در آن تایپ کنید و یا حتی مستقیماً در وردپرس بنویسید. وقتی به یک شیوه و روش خاص برای نوشتن عادت میکنید، ذهن خود را محدود میکنید؛ اما با ابزارهای مختلفی که به کار میگیرید این پیام ناخودآگاه را به ذهن خود میفرستید که میتوانید متفاوتتر هم عمل کنید. همین موارد بهظاهر جزئی میتواند تغییرات بزرگی درنتیجۀ کارتان ایجاد کند. چند وقت یکبار و برای نوشتههای متفاوتی که میخواهید خلق کنید، سعی کنید از روشهای مختلفی استفاده کنید. عادتهای همیشگی را به هم بزنید تا نوشتههای متفاوتتر خلق کنید.
تکنیک چهارم: در زمانهای متفاوتی بنویسید
ممکن است وقتی کتابهای نویسندگی را ورق میزنید، توصیههایی ببینید از اینکه بهتر است در چه ساعاتی از شبانهروز بنویسید. هر چه در مسیر نویسندگی بیشتر پیش میروید به این واقعیت بهتر پی خواهید برد که هر نویسنده زمان و شیوۀ کار خود را دارد. خیلی از توصیههایی که در رابطه با زمان انجام کار میشود، نمیتواند عمومیت پیدا کند. راهکارهایی که برای همه به یکشکل تجویز میشود درنهایت باعث میشود آثاری یکشکل، با محتوایی یکسان و ساختاری نزدیک به هم خلق شود. متفاوت نویسی نیاز به متفاوت اندیشی دارد. برای متفاوت فکر کردن چارهای ندارید جز اینکه از چارچوبها بیرون بزنید و راه خود را پیدا کنید. اگر به نوشتن در فضای آرام عادت دارید گاهی که در مکانهای عمومی مثل مترو یا پارک نشستهاید، قلم خود را بیرون آورید و از چیزهایی که میبینید و میشنوید، بنویسید. در هر حال بهتر است زمانهای خاصی را در نظر بگیرید و بهگونهای متفاوتتر به نویسندگی بپردازید؛ مثلاً صبح خیلی زود بیدار شود. وقتی هوا هنوز روشن نشده است. همین حال و هوا میتواند منبع الهام خوبی برای نوشتن باشد.
تکنیک پنجم: چیزهای نامربوط بخوانید
لازم نیست همیشه در زمینۀ تخصصی که مینویسید، مطالعه داشته باشید. خیلی وقتها بهتر است نامربوط بخوانید. چیزهایی را مطالعه کنید که ارتباط جدی با نوشتههایتان ندارد. به این ترتیب ذهن خود را عادت میدهید تا از زاویۀ بالاتری جهان را ببیند و دستاوردهای متفاوتتری برایتان ایجاد کند. حتی اگر بخواهید فقط در یک حوزۀ تخصصی بنویسید و تنها از موارد خاصی صحبت کنید، بهتر است با مطالب غیر مرتبط زیادی مواجه شوید. به هر حال شما برای نوشتههایتان نیاز به مثال، استعاره، قیاس و مواردی از این دست دارید. هر چه ذهن خود را به سفر کردن به مناطق دورتر عادت بدهید، محدودهای را که در آن مینویسید بهتر خواهید شناخت. ارتباط بین این موارد باعث میشود نوشتههایتان برای خواننده هم شفافتر و ملموستر باشد. ضمن اینکه زیبایی کلام را به این بهانه میتوانید افزایش دهید. به این فکر نکنید که چطور این مطالب غیر مرتبط را به هم ربط دهید. این کاری است که مغز خودش انجام میدهد. شما فقط خوراک خوب در اختیار ذهنتان قرار دهید. تغذیۀ درست ذهن باعث سلامت نوشتههای شما میشود.
نوشته ۵ راهکار برای اینکه به نویسندهای متفاوت تبدیل شوید اولین بار در مدرسه نویسندگی. پدیدار شد.