قسمت ۲ | نویسنده : مهدی فرجاللهی
تا حالا دیدهاید که کسی از فرط خندیدن اشکش دربیاید و به گریه بیافتد؟ یا کسی را دیدهاید که از شدت گریه به خندهای دیوانهوار رسیده باشد؟
انسان موجودی است که میخندد و میتواند بخنداند و این ویژگی تقریباً تاکنون میان هیچیک از موجودات به این شکل پیدا نشده است. یعنی تاکنون بشر نتوانسته لبخند موجودات دیگر را غیر از شعرها در جای دیگری ببیند و اگر هم گاهی لبخند ملیحی بر صورت موجودی غیر از انسان توسط دوربین ثبت و ضبط شده باشد باز تا حالا نتوانسته مچ موجودات را در حال خنداندن هم بگیرد. البته بهغیراز آثاری چون کلیله و دمنه یا قلعه حیوانات که در آن حیوانات مثل آدمها همه کار میکنند.
حال این سؤال مطرح میشود که انسان چگونه و چرا میخندد؟
اینکه انسان چگونه میخندد تقریباً بر کسی پوشیده نیست. انقباض و انبساط ماهیچههایی از بدن به همراه صدای شبیه ها ها ها ها یا هو هو هو هو و چیزی در همین مایهها که تقریباً میتوان گفت به تعداد آدمها راه و روش برای خندیدن وجود دارد.
اما درباره اینکه انسان چرا میخندد نظریات متعددی وجود دارد. که برای بیشتر آدمها صدق میکند.
اینکه میگویم بیشتر آدمها به این دلیل است که بعضیها کلاً خیلی خوشخنده تشریف دارند و در هر زمان و هر مکانی بدون هیچ دلیل و بهانهای میخندند و نظریهپردازان تاکنون از تحلیل این دسته از آدمها عاجز ماندهاند. اگر از این موضوع که بعضیها به تَرَک دیوار هم میتوانند بخندند بگذریم؛ نظریات مختلفی درباره دلایل خندیدن انسان وجود دارد که به مهمترین آنها اشاره میکنیم.
نظریه «تفوق»
نظریه تفوق میگوید انسان میخندد چون در لحظهای نسبت به دیگری احساس برتری میکند. مثلاً وقتی کسی پایش سر میخورد و به زمین میافتد به این دلیل به او میخندند که نسبت به او احساس برتری میکنند و خوشحال هستند که جای او نیستند و شاید هم بهنوعی با خنده خود میخواهد به آن مفلوک زمینخورده پز بدهد. ما که خیلی از این نظریه و از این مدل خندیدن خوشمان نیامد. ما به هم خندیدن را دوست نداریم. بلکه با هم خندیدن را دوست داریم.
نظریه «ناهماهنگی»
نظریه «ناهماهنگی» میگوید درک ناهماهنگیها توسط انسان باعث خنده میشود.
در همان مثال قبلی که کسی در اثر سر خوردن به زمین میافتد. اگر بینندگان اینطور فکر میکردند که آن شخص ناگهان دلش خواسته که بنشیند نمیخندیدند. ولی میخندند چون این اتفاق غیرارادی و بدون هماهنگی است. در این نظریه ما به آن بینوایی که سر خورده نمیخندیم بلکه از ناهماهنگی رخداده خندهمان میگیرد. ولی جالب اینجاست بیشتر وقتهایی که متوجه میشویم چیزی سر جای خود نیست عصبانی میشویم و حرص میخوریم بهجای اینکه بخندیم. مثلاً وقتی میبینیم جورابهایمان سر جایشان نیست به همه اعضای محترم خانواده عارض میشویم یا وقتی متوجه میشویم هوشی خنگه، مدیرکل اداره فلان و بهمان شده، از این انتصاب و انتخاب نابخردانه دندانهایمان را به هم فشار میدهیم.
البته این نظریه مثل دیگر نظریات درباره گروهی از آدمها صدق نمیکند. مثلاً آنهایی که جوراب خود را لنگهبهلنگه میپوشند یا متوجه نیستند که پیراهن و کت پوشیدهاند اما پیژامه خود را عوض نکردهاند و… . اگر با این نظریه بهخوبی آشنا شویم متوجه میشویم که چه قدر سوژه در پیرامونمان برای خندیدن وجود دارد که نه نیاز به شستن چشمها دارد و نه نیاز به جور دیگر دیدن همینجوری هم ببینیم از خنده رودهبر میشویم.
نظریه «آرامش»
نظریه «آرامش» نظریه دیگری دراینباره است. نظریه آرامش میگوید:
بههرحال نظریه دراینباره فراوان است و درست است که خنده بر هر درد بی درمان دواست اما از همین سه نظریه بهسادگی میتوان فهمید که خنده هم خودش عیار دارد. هر چه عیار آن بالاتر باشد، تأثیرش هم بیشتر است. عیار بیشتر برای خندهای است که به خاطر شادی خالصتر باشد. و بالاترین عیار شادی را این آیه از قرآن کریم چنین به ما معرفی میکند:
« فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ… »
شادمانند به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است.
سوره آل عمران آیه ۱۷۰
نوشته چرا میخند؟ یا بهعبارتدیگر چرا انسان میخندد؟ اولین بار در مدرسه نویسندگی. پدیدار شد.